156 مدخل
اجبار، کراهت، گوی، نفرت
بچه، نوزاد
۱. چربی، روغن ۲. پینه ۳. چرک، ریم، وسخ
۱. کارآمد، موثر ۲. صاجبمقام ≠ بیکاره
انباشته، تلنبار، توده،
عضله، کره، مایچه
۱. کره ۲. روغنحیوانیتازه
اضطرار، اکراه، الزام، جبر، زور، قسر، کره ≠ اختیار
۱. اطاعت، پیروی، فرمانبری، فرمانبرداری ۲. رغبت، میل ≠ کره
۱. گلوله ۲. توپ، کره، گویه