40 مدخل
اجبار، کراهت، گوی، نفرت
بچه، نوزاد
۱. چربی، روغن ۲. پینه ۳. چرک، ریم، وسخ
بد، بدگل، زشت، قبیح، ناپسند، ناخوشایند، ناگوار، نفرتانگیز، نفرتبار ≠ قشنگ
۱. آبخوری، سبو، سفالینه ۲. خمیده، گوژ
کریه، نفرتآمیز، نفرتانگیز، نفرتزا
عضله، کره، مایچه
۱. کره ۲. روغنحیوانیتازه
۱. ظرف، کوزه ۲. رگ، وعاء ۳. قید ۴. برهان، حجت، دلیل
باغکوچک، کاله، کرته