کاسهلیسفرهنگ مترادف و متضاد۱. ریزهخوار، سورچران، طفیلی ۲. پرخور، شکمباره، شکمو ۳. پختهخوار، مفتخور ۴. چاپلوس، چربزبان، متملق
بطالتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیکارگی، بیکاری، تنبلی، تنپروری، کاهلی ≠ کارایی، فعالیت ۲. اهمال، لاقیدی ۳. بیهودهسرایی، بیهودهگویی، یاوهگویی ۴. هزل
بیعاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. تنآسایی، تنبلی، تنپروری، کاهلی ۲. بیآزرمی، بیحیایی، بیشرمی ۳. بیحمیتی، بیغیرتی، لشبازی
تکاسلفرهنگ مترادف و متضاد۱. تنآسایی، تنپروری، تهاون، خمودی، سستی، تنبلی، کاهلی ≠ تلاش، جدیت، جهد ۲. کاهلی نمودن، سستی کردن، کاهلی کردن، سستی ورزیدن ≠ جهد کردن، کوشیدن ۳. کسل شدن
تنآسانیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آسایش، آسودگی ۲. تنبلی، کاهلی ≠ تلاش، تلاشگری، سختکوشی ۳. خوشگذرانی، رفاه، رفاهزدگی