22 مدخل
حراثت، زراعت، زرع، فلاحت، کشاورزی، کشت
زراعت، غرس کردن، فلاحت، کشتن، نشا کردن، نشاندن
۱. کشت، کشته، مزروع ۲. غرس، نشانده
۱. ظرفیت کاشت(زمین)، بذرافکن ۲. بذرپاش ۳. دستگاهبذرپاش
خمپاره، ماده منفجره (کاشتهشده درزمین)
بایر، نامزروع ≠ کاشته، مزروع
غرس کردن، کاشتن، نشاندن
حراثت، زراعت، کاشت، کشاورزی، کشتکاری، کشتوزرع