16 مدخل
اخلالگر، اشکالتراش، جلوگیر، مانع، مخل
اخلال، اخلالگری، اشکالتراشی، جلوگیری، ممانعت
۱. کاری ۲. رنجبر، زحمتکش، کارگر ۳. مسهل، منجز، منضج
چاهکن، کاریزساز، کاریزکن، مقنی
۱. خمیده، قوسدار، مقوس، منحنی، نون ۲. کاریزکن، مقنی
چاهکن، کاریزکار، قناعتساز، کاریزگر
کارکنان، کارگزاران، گماشتگان، مزدوران
کارکن، مسهله، منجز، منضج