6 مدخل
۱. کشت، کشته، مزروع ۲. غرس، نشانده
خمپاره، ماده منفجره (کاشتهشده درزمین)
بایر، نامزروع ≠ کاشته، مزروع
۱. کشته ۲. کاشتهشده، زراعتشده
۱. حراثت، حرث، زراعت، زرع، کاشت، کشاورزی ۲. کاشته ۳. کشتن، کاشتن
۱. پراکندهشده، جداکرده ≠ مقرون ۲. کاسته، تفریق شده ≠ مفروقمنه