چاکفرهنگ مترادف و متضاد۱. ترک، درز، رخنه، ۲. منفذ، سوراخ، شکاف، فاق ۳. پارگی، دریدگی ۴. پاره، دریده ۵. قباله، بنچاق ۶. دریچه، پنجره ۷. سپیده صبح
چاکرفرهنگ مترادف و متضاد۱. بنده، خادم، خدمتکار، خدمتگزار، غلام، گماشته، مستخدم، نوکر ≠ ارباب، آقا ۲. بنده، اینجانب، ارادتمند، مخلص
گماشتهفرهنگ مترادف و متضادبنده، چاکر، خدمتکار، فرمانبردار، قراول، مامور، محافظ، مراقب، مستخدم، ملازم، نگاهبان، نوکر، وکیل