چیرهفرهنگ مترادف و متضادپیروز، غالب، چیر، فاتح، فایق، قاهر، متسلط، متغلب، مستولی، مسلط، منتصر ≠ مقهور
چیره شدنفرهنگ مترادف و متضادفایق آمدن، پیروز شدن، مستولی شدن، تسلط یافتن، استیلایافتن، غلبه یافتن ≠ مغلوب شدن
حذاقتفرهنگ مترادف و متضاداستادی، تبحر، چیرهدستی، پختگی، آزمودگی، خبرگی، زیرکی، مهارت ≠ بیتجربگی، خامی
چستفرهنگ مترادف و متضاد۱. تند، جلد، چالاک، چیرهدست، زرنگ، سریع، فرز ۲. استاد، ماهر ۳. محکم، استوار ۴. برازنده، موزون ≠ ناموزون
حاذقفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزموده، استاد، باتجربه، پخته، چیرهدست، تیزهوش، زبردست، زیرک ۲. کارآزموده، کاردان، ماهر، مجرب ≠ بیتجربه، ناآزموده
استادیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آموزگاری، معلمی ۲. تبحر، حذاقت، خبرگی، مهارت ۳. تردستی، چیرهدستی، زیرکی ≠ شاگردی، ناشیگری