چالفرهنگ مترادف و متضاد۱. چاله، حفره، فرورفتگی، گودال ۲. عمیق، گود ۳. آشیان، آشیانه ۴. گور (حیوانات) ۵. غاز، خرچال، مرغابی (آ)هوبره ۶. آشیانه، لانه ۷. شتربچه ۸. اسب سفید، بزپیشانیسفید
چال کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دفن کردن، مدفون کردن ≠ نبش کردن ۲. زیر خاک پنهان کردن ۳. کندن، حفر کردن ≠ پر کردن ۴. گود کردن، گودال کندن ۵. لانه ساختن
چلهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اربعین، چهلم ۲. ریاضتچهل روزه، چلهنشینی ۳. سردترین چهل روززمستان ۴. گرمترین چهل روز تابستان ۵. تار ۶. زهکمان، وتر، زه ۷. اربعین، چهلم ۸. اعتکاف، چلهنشینی، عز
چلفرهنگ مترادف و متضاد۱. ابله، احمق، خل، کانا، کمعقل، نادان ≠ عاقل، زیرک ۲. دیوانه، مجنون ۳. چهل ۴. اسب ساقسفید