چهرهفرهنگ مترادف و متضاد۱. رخ، رخساره، رخسار، روی، سیما، صورت، عارض، عذار، قیافه، گونه، لقا، وجه ۲. وجهه ۳. شخصیت ۴. سطح، رویه ۵. نما، شکل
چهرهپردازیفرهنگ مترادف و متضاد۱. نقاشی، صورتگری، صورتسازی، چهرهسازی، نگارگری ۲. طراحی، چهرهنگاری ۳. وصف، توصیف
چارهفرهنگ مترادف و متضاد۱. درمان، علاج، مداوا، وید ۲. راهحل ۳. تدبیر، ترفند، حیله، زیرکی، مکر ۴. تمهید، وسیله ۵. گزیر ≠ ناگزیر
چهرهپردازیفرهنگ مترادف و متضاد۱. نقاشی، صورتگری، صورتسازی، چهرهسازی، نگارگری ۲. طراحی، چهرهنگاری ۳. وصف، توصیف
درحقیقت، واقعخدفرهنگ مترادف و متضاد۱. چهره، چهر، رخ، رخسار، رخساره، روی، سیما، صورت، عذرا ۲. گونه، لپ