مصلحت جستنفرهنگ مترادف و متضادمصلحت خواستن، مصلحتجویی کردن، چارهاندیشیدن، چارهاندیشی کردن، صلاحاندیشی کردن
تدابیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایاننگریها، تدبیرها، چارهاندیشیها، درایتها ۲. رایزنیها، شورها، عاقبتاندیشیها، مشورتها