معنی چلکی سگ | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. وارونه، واژگون ≠ راستکی ۲. زانسو

۱. یکجا، وزنناکرده، بیمتراژ ۲. روی هم ۳. تخمینی ۴. الهبختکی

۱. چهلروزگی ۲. چهلسالگی

۱. بشکه ۲. حلب ۳. ظرف استوانهای چوبی

انگشت چهارم، چلک، کلیک

۱. پیت، چلیک ۲. واحداندازهگیری نفت ۳. بسیار چاق، خیکی

آلوده، چرکناک، چرکی، چرکین، کثیف ≠ نظیف

بثرها، تاولها، جوشها، دانههای چرکی