معنی چلپ چلوپ کردن

جست‌وجوی مشابه

برنج پخته

۱. افست، طبع ۲. منتشر، نشر ۳. باسمه ۴. دروغ، شایعه ۵. گزافه، اغراق

چاپ شدن

۱. چاپ کردن ۲. بافتن، سرهم کردن ۳. ساختن، جعل کردن، ازخود درآوردن ۴. دروغ گفتن، لیچار بافتن

طبع کردن، بهطبع رساندن، به چاپ رساندن، منتشر کردن

چاپ شدن

۱. چاپ کردن ۲. بافتن، سرهم کردن ۳. ساختن، جعل کردن، ازخود درآوردن ۴. دروغ گفتن، لیچار بافتن

طبع کردن، بهطبع رساندن، به چاپ رساندن، منتشر کردن

چاپ شده، بهطبعرسیده، مطبوع ≠ خطی، دستنوشته

۱. چپ کردن، تغییر مسیر دادن، انحرافی رفتن، منحرف شدن(از راه) ۲. تندروی کردن، افراطی بودن