چربیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. افزون شدن، زیاده شدن، سنگینتر شدن، فزونی یافتن ۲. چیره شدن، چیرگی یافتن، غالب شدن، غلبهیافتن ۳. برتری داشتن، برتری یافتن، رجحانداشتن، سر بودن، سر شدن
چرخیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. حرکت دورانیداشتن، چرخ خوردن، چرخ زدن، دور خودگردیدن، گردیدن، گشتن ۲. پیچیدن ۳. ادارهشدن ۴. پرسه زدن، اینسو و آنسو رفتن ۵. جریان داشتن، تکرار شدن
چاپیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهیغما بردن، تاراج کردن، چپاول کردن، چپو کردن، غارت کردن، لاشیدن، غارتیدن ۲. لخت کردن، دزدیدن، تالان کردن
گشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرسهزدن، چرخیدن، دورزدن، سیاحت کردن، سیر کردن، طواف، گردش کردن، گردش ۲. تبدیلشدن، شدن، گردیدن
چرخاندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. به حرکت درآوردن، به دور خود گرداندن، وادار به چرخیدن کردن، چرخانیدن، چرخ دادن ۲. به جریانانداختن ۳. اداره کردن ۴. کنترل کردن، مهار کردن