چربفرهنگ مترادف و متضاد۱. روغنآلود، روغندار، روغنی ۲. پرروغن ۳. پیهدار ۴. بهتر، مرغوبتر ۵. دلپذیر، خوشآیند، مطبوع، شیرین
چربدست، چربدستفرهنگ مترادف و متضاد۱. فرز، جلد، چابک، زرنگ ۲. استاد، ماهر ۳. زبردست ۴. هنرمند، شیرینکار ۵. حقهباز، تردست
چربدستی، چربدستیفرهنگ مترادف و متضاد۱. جلدی، چابکی، فرزی، ۲. مهارت، زبردستی، تردستی، استادی ۳. شیرینکاری ۴. هنرمندی
چاپلوسفرهنگ مترادف و متضادچربزبان، خوشامدگو، زبانبهمزد، سالوس، ظاهرنما، کاسهلیس، متملق، مداهن، مداهنهگر، خایهمال، متصلف، کرنشگر، مجیزگو
چاپلوسی کردنفرهنگ مترادف و متضادچربزبانی کردن، مداهنهگری کردن، مداهنه کردن، خایهمالی کردن، زبانبهمزد بودن، کاسهلیسی کردن، مجیز گفتن