چاخانفرهنگ مترادف و متضاد۱. پشتهمانداز، حراف، حقهباز، شارلاتان، گزافه، لاف، لافزن، گزافهگویی، گزافهگو، خشتمال ۲. دروغگو، دروغزن، دروغباف ۳. دروغ، حرفمفت
چراغفرهنگ مترادف و متضاد۱. جلوند، چلچراغ، سراج، فانوس، مشکات، مصباح ۲. لامپ ۳. لامپا ۴. رهنما ۵. علامت ۶. خورشید ۷. دشت، دشتاول (گدایان و معرکهگیران)
چراغ زدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. روشن وخاموش کردن (چراغ خودرو)، علامت دادن، چراغ دادن ۲. چشمک زدن، اشاره کردن
مردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارتحال، رحلت، فنا، فوت، مرگ، ممات، موت، وفات ۲. جان باختن، رختبربستن، قالبتهی کردن، درگذشتن، فوت کردن، وفات یافتن ۳. تلفشدن ۴. سقط شدن، نفله شدن ≠ در حیاتبود