امینفرهنگ مترادف و متضاداستوار، امانتدار، ثقه، درستکار، درست، درستکردار، صالح، موتمن، معتمد، معتمد، موثق
چراگاهفرهنگ مترادف و متضادباده، چراخور، چراگه، چرام، چرامین، علفچرا، راود، علفزار، کشتزار، کنام، مرتع، مرغ، مرغزار
استوارفرهنگ مترادف و متضادامین، برقرار، پابرجا، پایدار، ثابتقدم، ثابت، خللناپذیر، دایم، درستکار، درست، راسخ، رزین، سخت، سفت، قائم، قایم، قرص، قویم، متقن، متین، محکم، مدام، مستحکم، مستقر،
صالحفرهنگ مترادف و متضادامین، اهل، باتقوا، بدیل، پارسا، پرهیزگار، خلف، ذیصلاح، شاهنده، شایسته، لایق، محسن، نیک، نیکوکار ≠ طالح، فاسد