معنی چابک رکیب | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. اسم جلد، چالاک، چست، شاطر، شهم، فرز، قبراق، هژیر ≠ چلمن ۲. داهی، زرنگ ≠ تنبل ۳. تند، زود ۴. زبردست، ماهر ۵. تازیانه، شلاق

جلدی، چالاکی، چستی، زرنگی، فرزی، هژیری ≠ کندی

۱. ربع، یکچهارم ۲. چاوش، نقیب

۱. ترک، درز، رخنه، ۲. منفذ، سوراخ، شکاف، فاق ۳. پارگی، دریدگی ۴. پاره، دریده ۵. قباله، بنچاق ۶. دریچه، پنجره ۷. سپیده صبح

پاره کردن، دریدن، شکافتن، درانیدن ≠ دوختن

چابک، تندرو، بادبا، تیزرو، تیزرفتار

چابک، دلیر، شاهسوار، شوالیه، عیار

جلد، چابک، چالاک، فرز

۱. جلد، چابک، زرنگ، فرز ۲. بدجنس، حیلهگر، موذی ۳. شرور، شریر ۴. اخگر

۱. جلد، چابک، چست، فرز ۲. زرنگ، ماهر ۳. حقهباز، زرار، شعبدهباز