پیفرهنگ مترادف و متضاد۱. اساس، بن، بنیاد، بنیان، بیخ، پایه، شالوده، مبنا ۲. اثر، ردپا، رد ۳. پس، پشت، تعاقب، دنبال، عقب، قفا، متعاقب، واپس ۴. رگ، عصب
پایهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اساس، بنیان، بن، پی، ته، شالوده، قاعده ۲. اصل، ریشه، مبنا ۳. پا، پایین، دامن، دامنه، زیر ۴. ساق، ساقه ۵. پایگاه، جایگاه، درجه، مقام، منصب ۶. اشل، رتبه، رتبها
پایبستفرهنگ مترادف و متضاد۱. اسیر، پایبسته، پایبند، گرفتار، مقید ۲. اساس، بنیاد، بن، بیخ، پی ۳. دلباخته، هواخواه ≠ حر، مجرد
پایبندفرهنگ مترادف و متضاد۱. اسیر، پایبست، گرفتار، مقید ۲. اساس، بنیاد، بن، بیخ، پی ۳. دلباخته، هواخواه ۴. خلخال ۵. بخو، زنجیر، کند ۶. بند، دوال ≠ مجرد
اساسفرهنگ مترادف و متضاداصل، بن، بنیان، بنیاد، پایه، پی، زمینه، شالوده، قاعده، کنه، ماخذ، مبنا، محور، مناط، نهاد