پیوستهفرهنگ مترادف و متضاددایماً، دمادم، علیالاتصال، علیالدوام، لاینقطع، متصل، متوالی، مدام، مداوم، مستدام، مستمر، ملحق، منسجم، هموار، همواره، همیشه ≠ ابداً، هرگز، هیچگاه، هیچوقت ≠ گسسته
پشتسرهم، متوالیمتصل شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. چسبیدن، بههم پیوستن ≠ جدا شدن، منفصلشدن، گسستن ۲. وصل شدن، پیوستن ۳. مرتبط شدن، وابسته شدن ۴. واصل شدن ۵. ملحق شدن
متعلق شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیوستن، وابسته شدن، متصل شدن ۲. مرتبطشدن، مربوط شدن ۳. منتسب شدن، انتسابیافتن ۴. آویخته شدن، آویزان شدن