140 مدخل
بدپیمان، بیوفا، سستپیمان، عهدشکن، عهدگسل، ناقضعهد، ناکث ≠ وفادار
تخلف، عهدشکنی، عهدگسلی، نقضعهد ≠ وفاداری
تعهد، شرط، ضمان، عهد، قرارداد، قول، معاهده، مقاطعه، مقاوله، میثاق، وعده
افسرده، پژمرده، خستهدل، غمخوار، غمگین، غمناک، نژند، نومید ≠ شادمان
تائب، متاسف، متلهف، منفعل، نادم
تیر، خدنگ، سهم
پیمانشکنی، پیمانگسلی، سستعهدی، سستپیمانی، عهدشکنی، بیوفایی ≠ خوشعهدی
پیمانشکنی، خیانت، غدر، جفاجویی ≠ وفاداری
پیمانشکن، خائن، عهدگسل، ناقضعهد، ناکث ≠ وفادار
پیمانشکن، عهدشکن، عهدگسل، ناقضعهد ≠ وفادار
پیمانشکنی، تخلف، خلفوعده، عهدشکنی، عهدگسلی، نبذ