18 مدخل
مقاطعهکار
مقاطعه
۱. خفیهکاری، کتمان ۲. توطئه، دسیسه
عهدنامه، قرارداد، مقاولهنامه
پیمانکار، کنتراتچی، مقاطعهچی، مقاطعهگر
پیمان، پیمانکاری، کنترات
کنتراتدادن، واگذار کردن (کار به پیمانکار)
پیماننامه، صورتمجلس، عهدنامه، قرارداد
پنهانکاری، تبانی، تلبیس، توطئه، دستان، دوزوکلک، فتنهانگیزی، فریب، نقشه