پیشفرهنگ مترادف و متضاد۱. سابق، قبل ۲. فراپیش، قبل، قدام ۳. برابر، روبرو، مقابل ۴. زی، نزد ۵. گذشته، ماضی ۶. شاخهنخل ۷. جلو، پیشرو ۸. کنار، پهلو، نزدیک ۹. سمت، سو، طرف ≠ بعد، پس، پشت،
برخاستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ایستادن، بهپاخاستن، برپا شدن، بلند شدن ۲. بیدار شدن ۳. بردمیدن، سر زدن ۴. برآمدن، طلوع کردن ۵. شوریدن، شورش کردن، طغیان کردن، عصیان کردن، قیام کردن ۶. متصاعد
تقدمفرهنگ مترادف و متضاد۱. اولویت، برتری، پیشدستی، پیشی، ترجیح، رجحان، سبق، مزیت ≠ تاخر ۲. پیش افتادن، پیش بودن، پیش رفتن، جلو رفتن، پیشی جستن، پیشی گرفتن
مسابقهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزمایش، آزمون، امتحان، کنکور ۲. پیشی، تاخت، رقابت، سبقت، همچشمی ۳. پیشی گرفتن، پیش افتادن، سبقت گرفتن ۴. تاختن ۵. جنگیدن