پیشفرهنگ مترادف و متضاد۱. سابق، قبل ۲. فراپیش، قبل، قدام ۳. برابر، روبرو، مقابل ۴. زی، نزد ۵. گذشته، ماضی ۶. شاخهنخل ۷. جلو، پیشرو ۸. کنار، پهلو، نزدیک ۹. سمت، سو، طرف ≠ بعد، پس، پشت،
پیفرهنگ مترادف و متضاد۱. اساس، بن، بنیاد، بنیان، بیخ، پایه، شالوده، مبنا ۲. اثر، ردپا، رد ۳. پس، پشت، تعاقب، دنبال، عقب، قفا، متعاقب، واپس ۴. رگ، عصب
سابقسابقفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیش، پیشین، قبل، قبلی، گذشته ≠ پسرو، پسین ۲. پیشقدم، مقدم ۳. سبقتگیرنده، پیشرو ۴. عقل، خرد