پایداریفرهنگ مترادف و متضاداستقامت، استواری، پایمردی، تحمل، ثبات، ثبوت، دوام، مدافعه، مداومت، مقاومت ≠ ناپایداری
مداومتفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایداری، مقاومت، ایستادگی ۲. پشتکار، پیوستهکاری ۳. ابرام، اصرار، پافشاری، تداوم ۴. جد، جدیت، کوشش
مقاومت کردنفرهنگ مترادف و متضادایستادگی کردن، پایداری کردن، مدافعه کردن، استقامت ورزیدن، پایمردی کردن ≠ تسلیمشدن