پژوهشفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازجست، بازرسی، تتبع، تحقیق، تدقیق، تفحص، جستجو، مطالعه ۲. استیناف، تمیز، رسیدگی
تحقیق کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پژوهش کردن، پژوهیدن، تتبع کردن، تفحص کردن، کندوکاو کردن ۲. بررسی کردن، مطالعه کردن