6 مدخل
پژوهنده، جستجوگر، متتبع، متجسس، متفحص، محقق
پژوهشگر، پژوهنده، جستجوگر، متفحص، محقق، طالب، جوینده
پژوهشگر، دانشمند، عالم، متتبع، متجسس، متفحص ≠ نامحرز
۱. پژوهشگر، پژوهنده، جستجوگر، جویا، جوینده، محقق، مستفسر ۲. خبرچین، جاسوس
۱. پژوهشگرجوینده، ، متتبع، متجسس، محقق ۲. خردمند، دانا ۳. جاسوس، منهی
۱. دانشمندانه، عالمانه، فاضلانه ۲. پژوهشگرانه، منتجازپژوهش