پیراستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیرایه کردن، زینت کردن، مزین کردن ۲. زدایش ۳. زدودن، صیقلدادن ۴. رفو کردن، وصله کردن
پیفرهنگ مترادف و متضاد۱. اساس، بن، بنیاد، بنیان، بیخ، پایه، شالوده، مبنا ۲. اثر، ردپا، رد ۳. پس، پشت، تعاقب، دنبال، عقب، قفا، متعاقب، واپس ۴. رگ، عصب
ارزشمندفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرارزش، ثمین، قیمتی، گران، گرانبها، معتبر، نفیس ۲. مغتنم ≠ بیارزش، رخیص، کمبها
تنقیحفرهنگ مترادف و متضاد۱. اصلاح، پیراستگی، تهذیب، تصحیح ۲. اصلاح کردن، پاکیزهگردانیدن، پیراستن، تهذیب کردن (کلام)، خالصگردانیدن