معنی پنجیدن | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. مقایسه کردن ۲. سبک سنگین کردن، ارزیابی کردن، ارزشیابی کردن ۳. اندازه گرفتن، اندازهگیری کردن، پیمودن ۴. وزن کردن، توزین کردن

۱. قابلسنجش، سنجشپذیر ۲. قابل ارزشیابی ۳. وزنکردنی

۱. پاریدن، پار، پرش، پریدن، طیران، مطار ۲. سیر، عروج ≠ ۳. نزول

۱. سنجیدن، وزن کردن، ۲. سنجش

۱. پاشیدن (سم)، آفتزدایی کردن، آفتکشی کردن ۲. شایعه پراکندن، شایعهپراکنی کردن، افترا زدن ۳. مشوبسازی کردن (اذهان)، مخدوش ساختن، بدنام کردن

اشاعت، انتشار، پاشیدن، پراکندن، تبلیغ، تداول، ترویج، سرایت، شیوع، گستردن، نشر

۱. مطابقتدادن، سنجیدن، مقایسه کردن ۲. وفق دادن ۳. همآهنگ کردن