پاییدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. حراست، مراقبت، مواظبت ۲. دیدزدن، مراقببودن، مواظببودن ۳. دوامداشتن، ماندن ۴. توجه کردن، مترصدبودن
سمپاشی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاشیدن (سم)، آفتزدایی کردن، آفتکشی کردن ۲. شایعه پراکندن، شایعهپراکنی کردن، افترا زدن ۳. مشوبسازی کردن (اذهان)، مخدوش ساختن، بدنام کردن
اشاعهفرهنگ مترادف و متضاداشاعت، انتشار، پاشیدن، پراکندن، تبلیغ، تداول، ترویج، سرایت، شیوع، گستردن، نشر