مانده شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. از پاافتادن، خسته شدن، کوفته شدن ۲. عاجز شدن، درمانده شدن ۳. از کار افتادن، ناتوان گشتن
مبتذلفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیارزش، پست، پیش پاافتاده، سخیف، ناپسند، هجو ۲. عوامپسند، بازاری ۳. خوار، پست، فرومایه