معنی پلید زادگی

جست‌وجوی مشابه

۱. آلوده، بد، پلشت، چرکآلود، چرکین، خبیث، کثیف، ملوث، نجس ۲. تبهکار، خبیث، بدکار، شریر، فاسد، ناپاک ≠ پاک

آشکار، آشکار، پدیدار، پیدا، جلی، ظاهر، ظهور، مرئی، مشهود، معلوم، نمایان، هویدا ≠ پنهان، ناپدید، مخفی

آلودگی، چرک، چرکینی، خباثت، خبث، ریم، غایط، گه، مدفوع، ناپاکی، ناپاکی، نجاست، نجسی، نجسی ≠ پاکیزگی، طهارت

۱. آژان، پاسبان، شرطه، عسس، محتسب ۲. شهربانی، کلانتری، نظمیه

پلید، جنب، چرکین، چرکآلود، چرک، کثیف، ملوث، ناپاک، ناشسته، نجس ≠ پاک، پاکدامن، تمیز، مبرا

۱. پلید، چرکین، چرک، عفونی، قذر، لچر، ناپاک، نجس ۲. نکبتی ≠ پاک

آلوده، پلشت، پلید، چرک، چرکآلود، ریمآلود، شوخگن، کثیف، ناپاک، نجس ≠ پاکیزه، تمیز

۱. پلشت، پلید، چرک، غایط، کثیف ۲. پنتی، شلخته، لچر ≠ نظیف

۱. آلوده، پلید، چرکآلود، چرکین، ریمآلود، لچر، ملوث، ناپاک، نجس ۲. غیرشفاف، متکاثف ≠ نظیف