معنی پشتکار | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

اراده، استقامت

خورجین، کولهبار

پشتیبان، مددکار، معین، یار، یاور

۱. پیشکار، عریف، کارگزار ۲. پادو، خادم، خدمتکار، نوکر ≠ کارفرما

۱. اهریمنصفت، دیوخو، دیوسیرت ۲. بدکاره، سلیطه، لکاته، پاردمساییده ۳. زشت، مهیب ۴. آفت، بلا، مصیبت ۵. دشمنی، ضدیت، عداوت، عناد

آهنگ، پشتکار، تصمیم، خواست، عزم، غرض، قصد، مشیت، میل

استحکام، استواری، ایستادگی، پایداری، پشتکار، ثبات

۱. پایداری، مقاومت، ایستادگی ۲. پشتکار، پیوستهکاری ۳. ابرام، اصرار، پافشاری، تداوم ۴. جد، جدیت، کوشش

پشتوار، پشتیبان، پشتیوان، پیشکار، حامی، خادم، دستگیر، دستیار، ظهیر، معاون، معین، ناصر، نصیر، یار، یاریگر، یاور، یاریدهنده

پشتواره، تپه، تل، توده، دشت، فلات