پشتوانهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اعتبار، تضمین ۲. پشتیبان، پشتوان، پشتیوان، تکیهگاه، ظهیر ۳. حامی، مددکار، معین، یار، یاور
پرتوانفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرزور، پرطاقت، توانمند، زورمند، قادر، قدرتمند، قوی، نیرومند ۲. خستگیناپذیر، نستوه ≠ ناتوان
اعتبارفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارج، ارزش، پشتوانه ۲. آبرو، حیثیت، شرف، عرض، قدر، منزلت، نام ۳. پندگیری، عبرت ۴. پشتوانه، سندیت، وجهه ۵. تاثیر، نفوذ ۶. تنخواه، سرمایه، مایه ۷. اطمینان، اعتم