پسفرهنگ مترادف و متضاد۱. پشت، پی، ته، خلف، دنبال، ظهر، عقب، ورا ۲. آنگاه، بنابرین، درنتیجه، سپس، لذا ۳. بعد
حساب پس دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارائه کردن (عملکرد)، پاسخگو بودن، توضیحدادن ۲. مجازات شدن، کیفر یافتن
بازگرداندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازگردانیدن، پس دادن، پس فرستادن، عودتدادن، واپس فرستادن، مسترد داشتن ۲. رجعتدادن ≠ نگه داشتن
پشتفرهنگ مترادف و متضاد۱. پس، خلف، ظهر، عقب، ورا ۲. بیرون، خارج ۳. آنسو ۴. اولاد، تبار، تخمه، دودمان ۵. پشتیبان، حامی، کمک، معین، ملاذ، ملجا، یار، یاور ۶. امرد، کونی، مخنث، مفعول، ملو
عقبفرهنگ مترادف و متضاد۱. پس، پشتسر، پشت، خلف ۲. پی، پیرو، دنباله، دنبال ۳. وارو ۴. ورا ۵. عقبه، فرزند، نسل ≠ پیش