پرخوارفرهنگ مترادف و متضاداکول، بسیارخوار، پرخوار، پرخور، شکمباره، شکمبنده، شکمپرست، شکمخوار، شکمو ≠ کمخوراک
پروارفرهنگ مترادف و متضاد۱. چاق، سمین، فربه، مسمن ۲. پرورش ۳. پشتیبان، پشتیوان ۴. رف، طاقچه ۵. پرواره، پیسیاره، تفسره، قاروره ≠ لاغر
رهافرهنگ مترادف و متضاد۱. آزاد، خلاص، فارغ، مرخص، مستخلص، وارسته ۲. بیبند ۳. پراکنده، پرت، ترک، متروک، واگذار، ول، ولو ۴. یله
عقبفرهنگ مترادف و متضاد۱. پس، پشتسر، پشت، خلف ۲. پی، پیرو، دنباله، دنبال ۳. وارو ۴. ورا ۵. عقبه، فرزند، نسل ≠ پیش