پروردگارفرهنگ مترادف و متضادآفریدگار، الله، ایزد، جانآفرین، خدا، دادار، رب، کردگار، یزدان ≠ بنده، عبد
مزه پراندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مزهریختن، جوک گفتن، لطیفه گفتن، مزهپراکنی کردن، مزهپرانی کردن، مزه انداختن ۲. شوخطبعی کردن، خوشطبعی کردن
سودا پختنفرهنگ مترادف و متضادخیالپردازی کردن، آرزوی دورودراز داشتن، خیال باطل داشتن، سودا پیمودن، اندیشه بیهودهدر سر پروردن، خیال پختن
بر کشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خارج کردن، درآوردن ۲. کشیدن ۳. سر دادن، برآوردن ۴. بالا بردن ۵. ترقی دادن، بلندمرتبه گردانیدن، ارتقا مقام دادن ۶. برگرفتن، کنار زدن ۷. برافراشتن، بلند کردن ۸
برآوردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اجابت کردن، استجابت کردن، روا کردن، عملی ساختن ۲. پذیرفتن، قبول کردن ۳. بالا بردن، برافراختن، برافراشتن، بلند کردن ۴. پروردن، پرورش دادن ۵. استخراج کردن، بیر
تربیتفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرورش، تادیب، تعلیم، تهذیب، ۲. فرهنگ، فرهیختگی، نزاکت ۳. پروراندن، پروردن، پرورش دادن
تعلیمفرهنگ مترادف و متضاد۱. آموزش، پرورش، تربیت ≠ تعلم ۲. درس ۳. مدرسی ۴. یاد ۵. بارآوردن، پروراندن، پروردن، پرورش دادن، تربیت کردن