پافرهنگ مترادف و متضاد۱. خطوه، رجل، شلنگ، قدم، گام، لنگ ۲. همبازی ۳. پایین، ته، دامن، ذیل، زیر ۴. تاب، توان، طاقت، قدرت، قوت، یارا ۵. اساس، اصل، بن، بیخ، پایه
به پا خاستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ایستادن، برخاستن، بلند شدن ≠ نشستن ۲. شورش کردن، شوریدن، طغیان کردن، عصیان ورزیدن ≠ تسلیمبودن ۳. انقلاب کردن، قیام کردن، نهضت کردن ≠ تسلیم شدن
تقلا کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تلاش کردن، زحمت کشیدن، سعی کردن، کوشش کردن، تکودو کردن، دستوپا زدن، کوشیدن، تکاپو کردن ≠ سستی کردن ۲. دست و پا زدن ۳. غلت زدن، غلتیدن