پابرجافرهنگ مترادف و متضاد۱. استوار، برقرار، پایدار، ثابت، ثابتقدم، راسخ، قرص، محکم، مستقر ۲. دایم، جاوید، همیشگی ≠ سست ۳. موقتی
پافرهنگ مترادف و متضاد۱. خطوه، رجل، شلنگ، قدم، گام، لنگ ۲. همبازی ۳. پایین، ته، دامن، ذیل، زیر ۴. تاب، توان، طاقت، قدرت، قوت، یارا ۵. اساس، اصل، بن، بیخ، پایه
به پا خاستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ایستادن، برخاستن، بلند شدن ≠ نشستن ۲. شورش کردن، شوریدن، طغیان کردن، عصیان ورزیدن ≠ تسلیمبودن ۳. انقلاب کردن، قیام کردن، نهضت کردن ≠ تسلیم شدن
پایدارفرهنگ مترادف و متضاداستوار، بادوام، باقی، برقرار، پابرجا، پایا، ثابت، جاوید، جاویدان، لایزال، ماندنی، محکم، مدام، مستدام، مستقر، مقاوم، نوشه، واثق ≠ ناپایدار، سست
تثبیت کردنفرهنگ مترادف و متضادپابرجا کردن، برقرار کردن، ثابت ساختن، استوار کردن، برجای داشتن، محکم کردن، تحکیم بخشیدن
مثبتفرهنگ مترادف و متضاد۱. پابرجا، ثابت، متقن، مدلل ۲. استوار، برقرار ۳. اثباتی، ایجابی ≠ منفی، سلبی ۴. فاز ≠ نول ۵. خوب، خوش، خوشآیند ۶. یاریرسان، کارآمد ۷. بزرگتر از صفر
محکم شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پابرجا شدن، استوار شدن، پابرجا گشتن ۲. چسبیدن، ثابت شدن ۳. شدید شدن، شدتیافتن