پایبندفرهنگ مترادف و متضاد۱. اسیر، پایبست، گرفتار، مقید ۲. اساس، بنیاد، بن، بیخ، پی ۳. دلباخته، هواخواه ۴. خلخال ۵. بخو، زنجیر، کند ۶. بند، دوال ≠ مجرد
مقید ساختنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایبند کردن، پایبست کردن ۲. اسیر کردن، دربند کردن، گرفتار کردن، گرفتار ساختن ۳. مجبور کردن، ملزم ساختن ۴. وابسته کردن ۵. مشروط کردن ≠ مقید شدن، مقید گشتن
پابستفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایبست، پایبند، گرفتار، مقید ۲. دلباخته، عاشق، مفتون، هواخواه ۳. بنیان، شالوده