معنی پاو | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

آرامآرام، آهستهآهسته، پابرچین، دزدکی، یواشکی

۱. خطوه، رجل، شلنگ، قدم، گام، لنگ ۲. همبازی ۳. پایین، ته، دامن، ذیل، زیر ۴. تاب، توان، طاقت، قدرت، قوت، یارا ۵. اساس، اصل، بن، بیخ، پایه

ارسی، پاچپله، پایپوش، کفش، گیوه، ملکی، موزه

۱. فرش ۲. جاکش، دلالمحبت، دلاله، قواد، لحافکش

۱. استوار، برقرار، پایدار، ثابت، ثابتقدم، راسخ، قرص، محکم، مستقر ۲. دایم، جاوید، همیشگی ≠ سست ۳. موقتی

پاورچین، پنهانی، دزدانه، قاچاچی، محرمانه، مخفیانه ≠ آشکارا، فاش

پاویون

آرامآرام، بتدریج، پاورچینپاورچین، پاورچین، متدرجاً، نرمنرم، نرمنرمک ≠ بهسرعت، تندتند، سریع، سریعاً

۱. مجموعه، مجموعهدنبالهدار ۲. پشتسرهم، متوالی، مسلسل ۳. پاورقی

۱. مقید، وابسته ۲. اسیر، دچار، گرفتار ۳. عیالوار، متاهل، معیل ۴. دلباخته، عاشق، فریفته، مفتون، هواخواه ۵. بند، قید، پاوند