معنی پالان | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. فرش ۲. جاکش، دلالمحبت، دلاله، قواد، لحافکش

دیرک، ستون، شمع، عماد

پالهنگ، قید، کمند، مقود، یوغ

۱. بالانه، دالان، دهلیز، راهرو سرپوشیده ۲. تله، دام ۳. بالنده، رشدیابنده، رشدکننده ۴. مجرب

۱. بیراههرو، فاسد، خراب، آنکاره، پالانکج، سستقدم، کجرو، گمراه، منحط ۲. انحرافدار، قیقاج، متمایل، ناراست ۳. ملحد ≠ مهتدی

پالاهنگ، رسن، عنان، لجام، لگام، مهار

پاانداز، دیوث، قرمساق، قواد

پااندازی، قرمساقی، قوادی، لحافکشی

پاانداز، جاکش، دیوث، قلتبان، کشخان، لحافکش