پابندفرهنگ مترادف و متضاد۱. مقید، وابسته ۲. اسیر، دچار، گرفتار ۳. عیالوار، متاهل، معیل ۴. دلباخته، عاشق، فریفته، مفتون، هواخواه ۵. بند، قید، پاوند
هواخواهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آرزومند، پابند، سینهچاک، محب، مشتاق ۲. پیرو، تابع، حامی، طرفدار، مرید، هوادار