15 مدخل
برجستن، جستن، حمله کردن
بایستگی، ضرورت، لزوم
بخشایشگر، بخشنده، سخی، گشادهدست، معطی، واهب ≠ بخیل
بخشنده، عطاکننده، وهاب
احتیاج، بیجا، حاجت، ضرورت، لزوم، نیاز، وجوب
بخشاینده، بخشنده، منان، وهاب ≠ منتقم
بخشنده، دستودلباز، کریم، وهاب ≠ خسیس، کنس
۱. پریدن، ۲. برجهیدن، جستن، جهیدن، ۳. وثوب ۴. تپیدن، جنبیدن ۵. شتافتن