وابستهفرهنگ مترادف و متضاد۱. خویش، خویشاوند، قریب، قوم، متعلق، منسوب ۲. غیرمستقل ۳. بسته، متوقف، مربوط، مشروط، منوط، موقوف ۴. تابع، مطیع، منقاد ۵. پابند، طفیلی، متصل، مرتبط، ملحق ۶. اتاش
بستگی داشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. وابسته بودن، منوط بودن، مشروط بودن ۲. خویشاوند بودن، قرابت داشتن ۳. پیوند داشتن، مرتبط بودن، رابطه داشتن
پابندفرهنگ مترادف و متضاد۱. مقید، وابسته ۲. اسیر، دچار، گرفتار ۳. عیالوار، متاهل، معیل ۴. دلباخته، عاشق، فریفته، مفتون، هواخواه ۵. بند، قید، پاوند