معنی ولا | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. تولی، دوستی، رفاقت، مصادقت، مصادقه ۲. مودت، نزدیکی، وداد

آز، آزمندی، اشتیاق، حرص، شره، طمع، طمعکاری، میل، هوی ≠ بیمیلی

تولد، زایش، زاییدن، مولود، میلاد، ولاد ≠ مرگ

۱. ارشدیت، امارت، حکومت، رهبریت، رهبری، مرشدی، وصایت، وکالت ۲. خطه، سرزمین، شهر، مدینه، مملکتبلد

۱. بومزاد، بومی، محلی ۲. اهلی ۳. شهری ≠ غیربومی

۱. باز ۲. جدا، سوا ۳. شکفته ۴. آش ۵. با ≠ بسته

افتتاح، باز کردن، تاسیس، گشودن ≠ بستن، مسدود کردن

تولد، زایش، زاییدن، مولود، میلاد، ولاد ≠ مرگ

۱. ولایت ۲. پیشوایی، رهبری، زعامت ۳. پیشنمازی ≠ پسنمازی، مامومی

بومی، محلی، ولایتی ≠ غیربومی

۱. سرپرستی ۲. ولایت دادن، والی گردانیدن

۱. حکومت الهی، حکومت ولایی، خداسالاری ۲. حکومت براساسدینباوری، حکومت اولیای دین، حکومتمذهبی، دینسالاری ≠ دموکراسی ۳. اشرافسالاری، الیگارشی