والهفرهنگ مترادف و متضادبیآرام، حیران، دلباخته، دیوانه، سرگردان، شیدا، شیفته، عاشق، متحیر، متحیر، مجذوب
وقفهفرهنگ مترادف و متضادایست، بند، تعطیل، توقف، درنگ، رکود، سکته، سکون، فترت، فرصت، متارکه، مکث ≠ پویایی
مفتون شدنفرهنگ مترادف و متضادشیفتهشدن، واله گشتن، شیدا شدن، عاشق شدن، فریفتهشدن، دلباخته گشتن، مجذوب شدن ≠ فتنهگشتن