وابستهفرهنگ مترادف و متضاد۱. خویش، خویشاوند، قریب، قوم، متعلق، منسوب ۲. غیرمستقل ۳. بسته، متوقف، مربوط، مشروط، منوط، موقوف ۴. تابع، مطیع، منقاد ۵. پابند، طفیلی، متصل، مرتبط، ملحق ۶. اتاش
فرومایهفرهنگ مترادف و متضادبدسرشت، بیآبرو، بیاعتبار، بیسروپا، بیقدر، پست، پستفطرت، جلب، حقیر، خسیس، خوار، دنی، دون، دونهمت، ذلیل، رذل، رذیل، زبون، سفله، کنس، متذلل، ناچیز، ناستوده، ناکس،
گولفرهنگ مترادف و متضاد۱. ابله، ابله، احمق، پخمه، کمعقل، کمهوش، کندفهم، نادان، وغب ۲. بامبول، ترفند، حقه، خدعه، غبن، فریب، فند، کلک، نیرنگ
بستگی داشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. وابسته بودن، منوط بودن، مشروط بودن ۲. خویشاوند بودن، قرابت داشتن ۳. پیوند داشتن، مرتبط بودن، رابطه داشتن