وسیلهفرهنگ مترادف و متضاد۱. باعث، سبب، علت، محرک ۲. دستآویز ۳. آلت، ابزار، اسباب ۴. تدبیر، چاره، طریقه
والهفرهنگ مترادف و متضادبیآرام، حیران، دلباخته، دیوانه، سرگردان، شیدا، شیفته، عاشق، متحیر، متحیر، مجذوب
سرویسفرهنگ مترادف و متضاد۱. خدمت، خدمات کار، وظیفه ۲. ماموریت ۳. دست، دستگاه ۴. وسیلهنقلیه ویژه ۵. خدمت بها ۶. تعمیر، بازبینی ۷. سازمان، دائره، موسسه