وخیمفرهنگ مترادف و متضادبحرانی، بغرنج، پیچیده، خطرناک، خطیر، درام، دشوار، سخت، مخاطرهآمیز، مهلک، وبیل
حاد شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. وخیمشدن، خطیر شدن، خطرناک شدن، بحرانی شدن ۲. شدت یافتن، شدید شدن ۳. بغرنج شدن، پیچیده شدن، غامض شدن ۴. دشوار گشتن، مشکل شدن
حادفرهنگ مترادف و متضاد۱. بحرانی، خطرناک، وخیم ۲. شدید، تند، سخت ۳. مهلک، بران، تند، تیز، بغرنج، دشوار، شاق، غامض، مشکل ۴. برا، قاطع ≠ آسان، سهل، کند
خطیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. بزرگ، خطرخیز، خطرزا، مخاطرهآمیز، خطرناک، سخت، مهلک، وخیم ۲. مهم، پراهمیت ۳. دشوار، صعب، سخت ۴. ارجمند، بزرگ، بلندمرتبه، شریف، مهم، صاحب منزلت ۵. زیاد، بسیار،